4 مرحله ثروت آفرینی از طریق شغل

ثروت آفرینی از طریق شغل

4 مرحله ثروت آفرینی از طریق شغل

ما 4 مدل ثروت آفرینی از طریق شغل داریم:

 

1-مدل اول ثروت آفرینی از طریق شغل کارمندی است.

یعنی شما زمان خود را با یک مبلغ ثابت عوض می کنید و این پایینترین مدل تعویض و قرار داد است. این مدل بسیار مرسوم است و اکثر افراد در چنین مدلی مشغول به کار و ارائه خدمت هستند.

 

2-مدل دوم ثروت آفرینی از طریق شغل آزادکاری است.

در این مدل ثروت آفرینی دیگر شما زمانتان رو تعویض نمی کنید بلکه توان خود را تعویض می کنید و این مدل یکی از بهترین مدلهای کارمندی است. یعنی شما به کارفرمایتان می گویید آقا شما از من زمان نخر به این معنی که مثلا من 8 صبح بیام 5 بعد از ظهر برم. این مدل به چه درده تو میخوره؟ در عوض تو بیا از من توان بخر به این معنی که مثلا من شاید تا 10 شب دوست داشته باشم کار کنم و گاهی ام بخواهم ساعت 3 عصر برم خونمون. و یا مانند اینکه مثلا کارفرما به شما بگوید آقا شما این تعداد رو برای من بفروش. و شما میگویید من برات میفروشم دیگه تو چیکار داری؟ تو حالا میخوای من 8 صبح بیام یا 10 صبح! و یا مثلا من این اطلاع رسانی رو برات انجام میدم و این تعداد مشتری رو برات پیدا می کنم، و یا مثلا من این تعداد کالارو برای تو بسته بندی می کنم و یا من این تعداد نقاشی رو برات رنگ میکنم و یا این تعداد مغازه رو برات دکور می کنم. و راس فلان تاریخ هم بتو تحویل می دهم.
در این مدل شغل زمان شما در اختیار خودتان است و می توانید از ابزار و خلاقیت خودتان استفاده کنید. چون شاید شما این کارها را با بینهایت ابزار خلاق بتوانید انجام دهید. و با اون شیوه ای که کارفرما میگوید الزاما انجام ندهید. مثلا شاید ممکن است محصولی که شما از من میخرید به قیمت 5 هزارتومان و قیمت تمام شده 4900 تومن را من با خلاقیتم کردمش 9000 تومن و 4000 تومنش برود در جیب خودم.
امروزه اکثرا سازمانهایی پیشرو و موفق هستند که میتوانند از نیروهایشان توان بخرن نه زمان.

 

3-مدل سوم ثروت آفرینی مدل خویش فرمایی است.

مانند یک کاسب مغازه دار. مساله ای که مدل خویش فرمایی دارد این است که تا کرکره مغازه بالا است درآمد جاری است و پول در می آید، ولی وقتی کرکره میاد پایین دیگه از پول خبری نیست و تا وقتی که صاحب آن کسب و کار در حال فعالیت است پول و درآمد هست ولی وقتی آن شخص رفت دیگه از پول خبری نیست مانند صاحب یک کسب و کار کلپزی چون خود او فقط می تواند و می داند چگونه کلپزی کند. و وقتی آن شخص را از آن کسب و کار برمی دارید کله پزی تعطیل می شود و در واقع برند نیست.
و یا مانند شخصی که مشغول تدریس است. تا وقتی که تدریس می کند درآمد دارد ولی وقتی که مثلا مریض شد و توان تدریس نداشت دیگر توانش را ندارد.
مشکلی که خیلی از ایرانیان دارند این است که آنقدر مدل خویش فرمایی را بخود وابسته می کنند که قابل واگذاری به هیچکس نیست و مثلا میگویند دلسوز پیدا نمیشه که کو دلسوز؟! چرا چون خود آنها اینگونه آن را نهادینه کرده اند و برای عدم واگذاری آن کسب و کار را ایجاد کرده اند. یعنی زیر بنای کارها بگونه ایست که دیگران از انجام آن ناتوان باشند و فقط خود شخص خویش فرما توان آن را داشته باشد و حتما شنیده اید که می گویند خدا بیامرزه حاجیو فقط خودش میتوانست و احساس خوبی دارن از اینکه کسی نمیتواند و فقط خود آنها می توانند آن فعالیت را انجام دهند. مانند مثلا بستتنی اکبر مشتی که در نهایت یک عکس می شود که میرود بالا و فرملاسیون آن پایین نمی آید!

 

4- مدل چهارم ثروت آفرینی از طریق شغل تبدیل شدن به یک کسب و کار است.

یعنی تبدیل خویش فرمایی به کسب وکار که کسب درآمد در آن به شخص وابسته نیست و از طریق مکانیزمهایی است که توسعه و گسترش می یابد. مانند خیلی از فست فود های برند دارای شعبه در سراسر دنیا که اصلا نمیدانند آدمه پشته آن کسب وکار کیست؟
و کسب و کارهایی که با 20 هزار شعبه در کل دنیا در حال اداره شدنند مانند کسب و کارهای برندی مثل مک دونالد، کی اف سی، آیس پک خودمان و ….

 

بدون نظر

ارسال نظر