موانع فکری و ذهنی ثروت آفرینی

موانع فکری و ذهنی ثروت آفرینی

خیلی از افراد که نمی توانند رشد مالی و سرمایه ای کنند و به سمت ثروت آفرینی پیش بروند با خود می گویند آدم پول چیکار می خواهد، در عوض بچه آدم سالم باشد و یا مثلا هنگامی که فرزند یکی از فامیلهایشان بی ادبی می کند و ماشین مدل بالایی مثل بنز هم دارد، به او می گوید ببین برو بچتو تربیت کن نمیخواد بنز سوار شوی؟ این نشان می دهد که این فرد به طور ذهنی با بنز طرف مساله دارد و چون نمی تواند این مسئله را با خود حل کند به بچه و فرزند او گیر میدهد و اگر بچه ی خود همین فرد کوچکترین بی ادبی کند سریعا از هم می پاشد و از کوره در می رود. چون با خود می گوید که ما نه بنز داریم نه بچه ی باادب ولی حداقل آن طرف بنز دارد.

 

باورهای منفی که باعث عدم ثروت آفرینی می شود:

1-پول منشا تمام درگیریها است.
2-پول خود را برای روز مبادا نگه دار
3-مردم ثروتمند حریص و ظالم هستند.
4-برای ثروتمندشدن باید سخت کارکنید.
5-پول زیر سنگ 1000 منه
6-نمی شود هم ثروتمند بود و هم به معنویت رسید.
7- پول خوشبختی نمی آورد
8- پولدارها پولدارتر و فقیرا فقیرتر میشوند
9-پولداری تقدیره

این جملات و تفکرات رایجی که اکثر مردم راجعبه پول و درآمد و ثروتمندشدن دارند متاسفانه باعث می شود برای همیشه راه رشد مالی و سرمایه ای را بروی خودشان ببندند و یا راه دزدی سرقت را برای خودشان باز کنند؟ زیرا ذهن ما مکانیزمی دارد بنام سایکوسایبرنتیکس یعنی مکانیزم هدفجو.
شما وقتی میگویید ثروتمند شدن و ثروت آفرینی معادل با دزدی است و یا برای ثروتمند شدن باید دزدی کرد و اکثر ثروتمندها دزد هستند در نتیجه یا باید واقعا دزدی کنید تا ثروتمند شوید و یا چون نمی خواهید دزد شوید پس هیچوقت نمی توانید ثروتمند شوید.
در نتیجه متاسفانه ما داریم با تعدادی باورهای منفی و محدود کننده مسیر موفقیت و ثروت آفرینی خود را محدود می کنیم. این باورها و عقاید مانند این است که ترمز دستی ماشین مان بالا است و یک پایمان نیز روی ترمز است و در عین حال با تمام قوا با پای دیگر داریم گاز می دهیم و مشاهده می کنیم که ماشین مان حرکت نمی کند!

نشانه دیگری که در اینگونه افراد با باورهای منفی و محدود وجود دارند این است که وقتی که معامله و تجارتی در زندگیشان انجام می دهند مانند خرید سهام و … دوست دارن ضرر کنند چراکه بعد از ضرر کردن مدام با خوشحالی می گویند دیدید که گفته بودم ضرر می کنم گفته بودم برای من نمی شود و احساس می کنند ثروتمند شدن پدیده ای شانسی است که این افراد این شانسها را ندارند.

متاسفانه این افراد در به در بدنبال این هستند که مدام ثابت کنند که نمی شود.
آنتونی رابینز نقل قولی دارد مبنی بر اینکه من قبل در بعضی از سمینارهایم آدمهایی می آمدند و مدام می گفتند نمی شود، رابینز تو شرایط من رو نداری و…. و این در حالی بود که من 2 ساعت تمام زمان اختصاص می دادم تا توضیح دهم که میشود و تو جوان هستی و تو میتوانی و مجددا طرف می گفت نه تو جای من نیستی و …… و من مجددا دوباره توضیح می دادم و آن شخص حرف های من را نمی پذیرفت. بعد فکر کردم دیدم این چه کاری است که من مدام بگویم او میتواند و آن شخص بگوید نه تو جای من نیستی و نمیتوانم!

بعد از مدتها تفکر و تحلیل به این نتیجه رسیدم که استراتژی خود را عوض کنم و در نحوه پاسخ دادن به این گونه افراد تغییراتی ایجاد کنم، الان تا میان پیش من و می گویند نمیشود من فورا میگویم آره نمی شود، واقعا نمی شود! تو تازه فردا از این بدبخترهم می شوی. بعد سریع شخص می گوید نه چرا من بدبختر شوم من جوانم و من می توانم و تازه در شروع کارم. بعد من بهش می گویم اگه میتوانی هفته بعد یک نتیجه عملی بیار تا بهت ثابت کنم تو نمی توانی بعد مشاهده میکردم طرف یک نتیجه جدی می آورد می گفت دیدی که تونستم ، و من در نهایت به او تبریک میگفتم.

بنابراین اگر فکر می کنید نمی شود پس نمی شود و اگر فکر می کنید می شود پس می شود. در هر دو حالت درست فکر میکنید حالا کدام طرز فکر و دید بدرد تان می خورد انتخاب با خود شماست. ولی یادتان باشد با نمیشه ها زندگیتان مدام حقیر و حقیرتر می شود.
بنابراین ما باید در ابتدا و شروع کار تمام موانع ذهنی و باوری را که سد راه ما شده اند شناسایی کرده و در جهت رفع آنها گام برداریم و باید از جایی تکلیف این بخل درونی مان را معلوم کنیم و با خودمان شفاف باشیم.

بدون نظر

ارسال نظر